سیرت زیبا بهتر از صورت زیبا
پادشاهی با دیده تحقیرآمیز به پارسایان مینگریست. یکی از پارسایان از روی تیزفهمی، دریافت که پادشاه نسبت به آنها بیاعتنا است.
به او گفت: ای شاه! ما در این دنیا از نظر لشگر از تو کمتریم ولی از نظر عیش از تو شادتر میباشم، و در مورد مرگ با تو برابریم و در روز حساب از تو بهتریم، بنابراین چرا بر ما فخر میفروشی؟
پارسا در ظاهر لباسِ پاره پوشیده و سرش را تراشیده، ولی در باطن، دلش زنده است و هوای نفسش مرده است.
شیوه پارسایان، ذکر و شکر، خدمت و طاعت، ایثار و قناعت، توحید و توکل، تسلیم و تحمل است.
هر کس که دارای این صفات است، در حقیقت پارسا است گرچه لباس پاره پوشیده باشد، ولی آن کس که هرزه گرد، بینمازی، هواپرست و هوسباز است و همواره اسیر بوده و در خواب غفلت بسر میبرد و بیبند و بار است، چنین کسی دغلباز است گرچه در میان لباس فاخر باشد.
ای درونت برهنه از تقوا
کز برون جامه ریا داری
پرده هفت رنگ در مگذار
تو که در خانه بوریا داری
منبع: حکایتهای گلستان سعدی به قلم روان