فرصتهای تربیتی
بر اساس سند تحول و برنامه درسی ملی، وظیفه مدارس ایجاد فرصت برای یادگیری است. مدرسه باید فرصتهای متنوعی برای یادگیری فراهم نماید.
با این رویکرد دیگر زنگ ورزش یا هنر یا آمادگی دفاعی، بیاهمیت نیست حتی ممکن است فرصتهای تربیتی این درسها بیشتر از سایر درسها باشد.
این رویکرد باید در خانه هم ادامه داشته باشد و اولیای دانشآموزان باید فرصتها و تجارب تربیتی متنوعی برای فرزندان خود فراهم آورند.
بهعنوان مثال وقتی میخواهیم برای فرزندمان کفش یا لباس بخریم معمولاً ما خودمان انتخاب میکنیم غافل از اینکه، خرید کردن یک موقعیت بینظیر یادگیری است.
چرا اجازه نمیدهیم فرزندمان انواع کفش و لباسها را مشاهده کند، لمس کند، ارزیابی کند، استدلال کند و در نهایت خودش با توجه به معیارهایی که برایش تعریف نمودهایم دست به انتخاب بزند.
بازیهایی که کودکان در خانه یا کوچه و بازار انجام میدهند، همهشان فرصتهای تربیتی بیبدیلی هستند که باید از آنها بهره برد.
با این دیدگاه مراسم آغازین، فعالیتی جنبی و کماهمیت نیست بلکه سرشار از فرصتهای تربیتی است.
نماز جماعت، فوقبرنامهها، اردوها و بازدیدها همه و همه فرصتهای تربیتی هستند که کماهمیتتر از درس ریاضی و علوم و فارسی نیستند.
در سند تحول، اعتقاد بر این است که انسان دارای فطرت است و این فطرت، الهی است یعنی برخلاف نظر رفتارگرایان و تجربهگرایان، انسان با ذهن سفید به دنیا نمیآید بلکه هنگام تولد شالودههایی در ذهن وی وجود دارد که اساس و مبنای تجارب بعدی وی را تشکیل میدهد.
بر این اساس، وظیفه تعلیم و تربیت به فعلیت درآوردن این فطرت است و باید تجارب متنوعی طراحی شود تا این فطرت الهی به مرحله عمل برسد.
در کلاس درس وظیفه معلم طراحی فرصتهای یادگیری است و در طرح درس بر مبنای درس ملی باید به این نکته توجه شود که چه فرصتها و موقعیتهایی برای هر واحد یادگیری طراحی میشود.
اینجاست که کار معلم شبیه یک فیلمنامهنویس و یک کارگردان میشود.
اگر میگوییم معلمی هنر است دقیقاً منظورمان این است که چه سناریویی را برای هر واحد یادگیری طراحی کنیم.