توکل به خدا
در زمان حضرت موسی خشکسالی پیش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف میشویم و از خداوند متعال درخواست باران کن.
موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود. خداوند فرمود: موعد آن نرسیده است. موسی هم برای آهوان جواب رد آورد. تا اینکه یکی از آهوان داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیزکنان پایین آمدم بدانید که باران میبارد وگرنه امیدی نیست.
آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد ناراحت شد، شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت دوستانم را خوشحال میکنم و توکل مینمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست.
تا آهو به پایین کوه رسید باران شروع به باریدن کرد.
موسی معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود.
یادمان باشد همیشه امیدوار به رحمت خداوند باشیم و همواره به خدا توکل کنیم تا مشکلات از پیش رو برداشته شود.