خوشههای شُکر
امام صادق با جمعی در حال میل کردن انگور بودند. در همان حال فقیری آمد و درخواست کمک کرد. آن حضرت خوشهی انگوری به او داد؛ اما فقیر قبول نکرد و گفت: پول بده.
امام فرمود: خدا به تو وسعت دهد. فقیر انگور را از حضرت خواست، حضرت انگور را به او نداد و فرمود: خدا به تو وسعت دهد.
پس از چند لحظه فقیر دیگری آمد، حضرت چند دانه انگور به او داد. او نیز خورد و خدا را شکر کرد، آن گاه امام مشت او را پر از انگور کرد، باز خورد و خدا را شکر کرد.
سپس آن بزرگوار بیست درهم به او داد، فقیر باز هم خدا را سپاس گفت. این بار امام پیراهنش را به او داد، او نیز پوشید و از امام تشکّر کرد.
راوی میگوید: ما احساس کردیم اگر باز هم خدا را شکر کرده بود، امام چیز دیگری به وی میداد.
منبع: بحار الأنوار